loading...
لایو فان

25

sodabeh بازدید : 10 یکشنبه 21 مهر 1392 نظرات (0)
سلام به ناپیدای شیطون

اگه آمادگی داری یه سر بزن کارت دارم

عمو بنده را دیده و میگه آدم خبری نیست ؟ میگم نه

میگه خوب یه کاری بکن دلمون عروسی میخاد

خواهرم هم همینا میگه

اینا جای خود

شب اومدیم خونه با مامان و بابا بودیم ، دمه در که از ماشین پیاده شدیم از خونه همسایه صدای آهنگ و دست زدن میومد

مامان بغض کرده میگه خوش به حالتشون عروسی دارن

میگم مامااااااااااان آخه از کجا فهمیدی عروسیه ، یا نه اصلا شاید دو نفر بیشتر نباشن و صدای آهنگ را فقط زیاد کردن

خلاصه رفتیم توی خونه و بهش میگم میخای برات آهنگ بزارم برقصی میگه اره

رفتم آهنگ شاد ریختم توی فلش و آوردم گذاشتم و مامان یزره که رقصید میگه نه نمیخام خامش کن دلم میخاد با عروسم برقصم

با زور یه آهنگ عربی گذاشم و نگهش داشتم ، کلی خندیدم آخه عربی بلد نیست ، بعد میگه آدم کلاس رقص سراغ نداری؟

میگم مامانی آخه راست خودت بلدی همین بسه ، میگه میخام حرفه ای برقصم

خلاصه دوباره بغض میکنه میگه تو زن نداری غصه میخورم و رفت نشست

میگما یه فکر خوب دارم ، اگه کار هم داری، به خاطر من یسری بزن تا اینا قر خودشونا خالی کنن ، بعد اگه کار داشتی برو


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 143
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 84
  • بازدید ماه : 170
  • بازدید سال : 363
  • بازدید کلی : 4,238