loading...
لایو فان
sodabeh بازدید : 21 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)

اگر تو دوست مني
کمک ام کن تا از تو هجرت کنم
اگر تو عشق مني
کمک ام کن تا از تو شفا يابم

اگر مي ‌دانستم
که دوست داشتن خطر ناک است .. به تو دل نمي ‌بستم
اگر مي ‌دانستم
که دريا عميق است… به دريا نمي زدم
اگر پايان ام را مي ‌دانستم
هرگز شروع نمي ‌کردم


sodabeh بازدید : 23 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)


مراقـب رفتارتـون بـا بعضی آدمـا بـاشیـن ؛

اونـایـی که وقـتی نـاراحتیـن ،

هر کاری می کنن که خنده بیـاد رو لـبتون ...

وقـتی حرفـ داریــن ،

بـا دقت بهش گـوش میـدن تـا سبـک شیـن ...

وقتی عصـبانی میشـیـن ،

تحملتون می کنن هیچی نـمیگن ...

وقـتی درد داریــن ،

همدردتون میشن ...

اینـا دقیقاً کسایی هستن که وقتی میـان تـو زندگیتون ،

قشنگترش میكنن ...

پس حواستون بـاشه گمـشون نکنین


sodabeh بازدید : 27 سه شنبه 02 مهر 1392 نظرات (0)


دیروزها قاصدکی را از بند تار رها کردم

تا پروازش دهم به سوی ستاره

افسوس

قاصدک عاشق خورشید شد

رفت!


sodabeh بازدید : 24 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)
           باز امد بوی ماه مهر ماه بازی های راه مدرسه               و پاییز ثانیه ثانیه امد و با خودش چیز های زیادی          را یاد اور شد   مدرسه با همه خوبی هایش پاییز            با همه زیبایی های غم انگیزش  و چه خوب شد            که مهر امد..........................................


22

sodabeh بازدید : 24 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)
سلام بیا ادامه نیومدیم نیومدی تو نیمباز بهت گفتم...

sodabeh بازدید : 26 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

بکوش آنگونه زندگی کنی که


ایکاش تکیه کلام پیریت نباشد


58

sodabeh بازدید : 33 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

به سراغ من اگر می آیید

پشت هیچستانم

پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصد هایی است

که خبر می آرند از گل وا شده ی دورترین نقطه ی خاک

پشت هیچستان چتر خواهش باز است

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود

زنگ باران به صدا می آید

آدم اینجا تنهاست

و در این تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست

به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیا یید که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من


sodabeh بازدید : 34 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)
میگم بشین کنارم میگی حسی ندارم / میگم اخه دیوونه جز تو هیچکیو ندارم
میگم واسه همیشه بمون میگی نمیشه / میگم اخه دیوونه بمونی با من چی میشه
Saeid Sj
میگی دوسم نداری میگی منو نمیخوای / میگی حتی اگه بمیرمم پیشم نمیای
میگی حتی تحمل کردنمم خیلی سخته / میگی منو فراموش کردی انگار خیلی وقته

Verse Rap ARDALAN Tomeh
میگی بخندم روزه تولدمه ؟ / میگی 100 تا ادم امشب حداقل دورمه ؟
ولی نمیدونی جز تو چیزی و نمیخوام و ارزومه یه دفعه دیگه بغل کنمت
میرم شمعارو فوت کنم ولی اون نیست که بیاد پیشم بشینه
ببینه بی اون چه غصه دارمو اشکو تو چشمای خیسم ببینه
باشه میرم ولی بدون روز تولدم واسم روزه مرگمه این دفعه
میرم که بازم به تو فکر کنم حتی اگه شده واسه اخرین دفعه
Amir TATALOO
نه میگم نرو نه میگم بمون / نه میگم که قدره خاطراتو بدون
من میگم برو هرجا که میخوای / منم منتظر میشم تا روزی که بیای
نه جشن و مهمونی نه کادو نه طعمه تلخه خاطراتو نه حتی اشک اون چشاتو نمیخوام فقط میخوام که بمونم با تو
نه جشن و مهمونی نه کادو/ نه طعمه تلخه خاطراتو/ نه حتی اشک اون چشاتو/ نمیخوام فقط میخوام که بمونم با تو

Saeed Sj & Amir TATALOO 
نه میگم نرو نه میگم بمون / نه میگم که قدره خاطراتو بدون
من میگم برو هرجا که میخوای / منم منتظر میشم تا روزی که بیای
نه جشن و مهمونی نه کادو نه طعمه تلخه خاطراتو نه حتی اشک اون چشاتو نمیخوام فقط میخوام که بمونم با تو
نه جشن و مهمونی نه کادو نه طعمه تلخه خاطراتو نه حتی اشک اون چشاتو نمی
خوام فقط میخوام که بمونم با تو


sodabeh بازدید : 30 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)
هے غـَریبــﮧ

●● شـَب ِ عـَروسے کـت و شـَلوار ِ سیــآهش رآ بـﮧ او بپـُوشــآטּ

●● رنـگ ِ سیــآه بـﮧ مـَـرد ِ مـَـטּ خـیلے مے آیـَد

●● بـَند ِ کـِروآتـش رآ خـُـودت سـِفت کـُـטּ

●● ایــטּ کــآر رآ دوسـت دآرد

●● وقـتے دستــآنت رآ مے گیــرد

●● خـُـودت رآ در آغـُـوش ِ او بے انـدآز

●● بــآ ایــטּ کــآر احســآس ِ آرآمـِش مے کــُند

●● زَحمـَت ِ تــآج ِ عـَروس رآ نــَکش

●● سـَلیقـﮧ اش رآ خـُـوب مے دآنـَم ، بـَرآیت گـِرفتـﮧ اسـت

●● خـُلآصـﮧ کـُنم غـَریبـﮧ

●● جـآטּ ِ تـُـو و جـآטּ ِ مـَـرد ِ مـَـטּ


sodabeh بازدید : 32 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

زیبایی ناخن ها: 

ناخن ها را با روغن سیر ماساژ دهید؛این درمان قدیمی خیلی زود به رشد و قوی شدن ناخن ها منجر خواهد 

شد.برای حفظ روغن بر روی دست و برای جلوگیری از پخش شدن بوی آن به اطراف ،دستکش پلاستیکی بپوشید

واجازه دهید روغن به مدت حداقل ۱۵ دقیقه روی دستتان بماند.پس از این که دستان خود را خوب شستید نصف 

یکلیمو ترش را به روی پوست آن ها بمالید تا بوی سیر از بین برود.





sodabeh بازدید : 34 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)


بسمه‌تعالی

"انالله و انا الیه راجعون"

مشیت الهی بر این تعلق گرفته که بهار فرحناک زندگی را خزانی ماتمزده به انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفه آفرینش در فراخنای بیکران هستی ویگانه راز جاودانگی اوست .

بدینوسیله درگذشت مرحوم مغفور شادروان جابر معافی سرپرست خبرگزاری فارس مازندران را به خانواده محترم ایشان و اصحاب رسانه تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برایشان مغفرت و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم .اسماعیل هادی نژاد کیاسری-رئیس اداره صنعت،معدن وتجارت شهرستان ساری


sodabeh بازدید : 29 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

شنيده ها حاكي از آن است كه شوراي اسلامي شهر مهرستان امروز يك شنبه مهر و دفتر شورا را تحويل گرفته است . شهروندان مهرستاني پس از اين مي توانند به دفتر شورا و يا رئيس شوراي شهر آقاي محمد رفيع محمودزهي مراجعه و نامه هاي خود را مهر و امضاء نمايند


271

sodabeh بازدید : 32 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)
سه رکعت نماز مغرب میخوانم قربة ال .... چشام تار شد. . .الله اکبر . . .

بسم الله الرحمن الرحیم . . .

الحمد و للله رب العالمین . .  . . . .   . . . .  

بسم الله الرحمن ارحیم

قول هو الله احد . . .    . . .   ...  

الله و اکبر . . .بلاخره چکید . . .

بسم الله الرحمن الرحیم . . .  . . .  ....  

هیچی نفهمیدم . . .

السلام عليك ايها النبي و رحمة الله و بركاته

السلام علينا و علي عبادالله الصالحين

السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

بغضم شکست . . .

انقد گریه کردم تا مقنعه امم خیس شد . . .

نمیدونم چرا انقد دلم گرفته بود

فقط دلم میخواست اذون بگن وایسم به نمازو راحت گریه کنم

تا قبلش هی چشمام پر میشد  و هی پاکشون میکردم که مامی نفهمه

ولی اخر  نمازم اومد تو اتاق و چشمامو دید

ولی بیخیال با خدام حرف میزدم دیگه

الان انقد ارومم

اصلا انگار نه انگار داشتم خفه میشدم از بغض

خیلی وقتا که نماز میخونم و دعا میکنم میگم خدایا شکرت

 که مسلمونیم و تو رو داریم و میتونیم نماز بخونیم وباهات حرف بزنیم

بعضی وقتا که احساس میکنم از خدا دور شدم سر نماز گریم میگیره

الانم همچین حسی داشتم . . .قبلا همیشه رو سجادم نماز میخوندم

ولی از عید تا حالا نشد که همیشه سجاده بندازم

دلم واسش تنگ شده بود . . .هنوز گل یاسای هفته پیش لای جانمازم بود

نمیدونم شما ها هم تا حالا حالی که من الان دارم رو تجربه کردید یا نه

ولی احساس سبکی میکنم . . .انگار هیچی باهام نیست

هیچ دلمشغولی و دغدغه ایی ندارم . . . راحت و ازاد . . . 

میدونی از وقتی از خواب عصر بیدار شدم و دوتا کامنت گذاشتم قاطی کرده بودم

بعدم که خیلی سریع غروب شد دوست ندارم انقد زود شب بشه

بعدشم که زندایی مامی ائمد و نمیشد راحت بود 

اومده بودم اینجا مامی اومد صدام کرد گفت بخاطر تو اومده اونوقت تو اینجایی

منم مجبوری رفتم . . .الانم مامی میگفت شام باتو گفتم نه پسته ها با من

دلم میخواد با خودم باشم تو خودم باشم مال خودم باشم

حتی دلم نمیخواد بزنگم به شیرین بقیه حرفای صبحمونو بزنیم

دلم میخواد این ارامشم رو حفظ کنم . . . 

فردا میریم خونه وزیر ارشاد که امیر رو بذاریم اونجا واسه دانشگاهش

ولی معلوم نیست تایم دقیقش کیه

امشبم ددی نمیاد خونه و بازم شیفته . . .  :(

هی . . . ولی خدا رو شکر  که خدا هست . . .

اگه نبود هممون تا حالا دق میکردیم . . .

خدایا شکرت واسه اینکه هستی .  . .


sodabeh بازدید : 34 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

آینده را بنگر ،

و از گذشته درگذر ،

تاهر آنچه را که می خواهی در نهایت بنانهی ،

بدست آری .                                     ( جونیوان )

( ساده دل )


sodabeh بازدید : 33 یکشنبه 31 شهریور 1392 نظرات (0)

دلم تنگ است برای تو...و خودمانیم ها می دانم این روزها دلت هوایی شده...

نمی دانم این چه حسی است؟؟؟مگر میشود کسی را اینقدر دوست داشت؟؟؟

حالا من بنویسم گذشتم...بنویسم همه چیز را فراموش می کنم... تو که نباید باور کنی!!!اما تو سکوت می کنی و به من با سکوتت چه می خواهی بفهمانی خدا می داند...

عزیز دل من بودن کم چیزی نیست؟؟؟خودت را دست کم نگیر...عزیز دلم

نمی دانی چه حسی داشتم وقتی اشتباهی مرا با فامیل تو صدا زدند...طعم شیرینی داشت به تو متعلق بودن...طعمی که تو با سکوتت زهرمارم می کنی...

می دانم که پای دیگری در میان نیست...اما دلیلش هرچه باشد مهم نیست...وقتی من دوستت دارم...

بیا و دستان مرا بگیر و یک بار هم شده بگو دوستم داری تا من دنیا را به خاطرت کن فیکون کنم...

بیا و یکبار صادقانه از خودت بگو تا من آینده ات را سرشار از شادی کنم...

بیا... این زندگی من... این آینده من... همه اش تقدیم تو...فقط  لب تر کن...

شاید حس مبهم تو، تو را نکشد اما سکوت تو و چشمانت هستی مرا اتش می زند...شک ندارم...



تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 143
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 126
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 137
  • بازدید ماه : 223
  • بازدید سال : 416
  • بازدید کلی : 4,291