loading...
لایو فان
sodabeh بازدید : 12 یکشنبه 28 مهر 1392 نظرات (0)
شنیدین این ضرب المثل رو که میگن کوه به کوه میرسه اما آدم به آدم نمیرسه؟! خب اینا همش الکیه . باید این ضرب المثل عوض بشه . باید اینجوری بگن : کوه به کوه نمیرسه اما ادم به آدم میرسه!http://www.freesmile.ir/smiles/619120_sarcastic.gif" border="0" > 

این ضرب المثل قدیمی حال و احوال من تو این روزاست! آیدی من تو فیس مجازیه یعنی کسی از دوستان واقعیم آیدیمو نداره . این که چی شد که من عضو شدم بماند . جریانش طولانیه . الان قضیه یه چی دیگست . یکی درخواست داد  وقتی پروفایلشو دیدم یاد پسر دائی کوچیکم افتادم . دقیقا همسن پسردائیم هم بود یا میشه گفت هست . اکسپتش کردم. بعدا فهمیدم که دوست پسردائیم هم هست! چندوقت پیشا فهمیدم که مدرسه کنار خونمون هم میره. چندوقت بعدش بازم یه چی دیگه کشف کردم . اونم این که خونشون دو تا خونه با ما فاصله داره! http://www.freesmile.ir/smiles/770620_dash2.gif" border="0" > . ولی من تاحالا ندیده بودمش نه حتی فامیلیشو شنیده بودم! یعنی توی این شهر به این بزرگی! هعی یعنی باید همسایه در میومدیم؟ http://www.freesmile.ir/smiles/720_dash1.gif" border="0" >

حالا اینا بماند! دیگه اصن فکرشو نمیکردم اینجا هم یه همشهری دیگه رو پیدا کنم! این همه وبلاگ! این همه آدم که وبلاگ دارن! واااااااااااااااااااای دارم از خجالت می میرم! http://www.freesmile.ir/smiles/871420_girl_blush2.gif" border="0" >  . یاد حرفایی که زدم میفتم میخوام آب شم برم تو زمین . وای از خجالت آب شدم . یکی بیاد آب شده های منو از رو زمین ورداره! یاد پشه ها میفتم . واااااااااااااااااای . یاد ... اوووووووووووف انقد حرف زدم که دارم همینجوری خجالت میکشم.

 

این روزا انقد سرم شلوغه اصن وقت نمیکنم بیام اینجا . یه آز الکترونیک دارم . یه واحدیه ها اما بیشتر از صدتا درس سه واحدی وقت میذارم براش . مجبورم . یه دلیل اینکه مثلا این ترم تصمیم گرفتم مث بچه آدم از اول درسامو بخونم یه دلیل دیگش هم اینه که استاد آز ال دوست پسرخالمه! باید آبروی پسرخالمو حفظ کنم . چون استادش آشناست نمیتونم بش فش بدم که انقد داره از ما کار میکشه . فکرای بد نکنیدا! من فشام در حد بچه بد و بی تربیت و بیشعور و دیوونه و ایناست . از این چندتا خارج نمیشه . یعنی بلد نیستم . ولی همینشم مونده رو دلم . چش و چالم در اومده . یکی نیس بش بگه بابا ما که رشتمون الکترونیک نیست که نرم افزارای الکترونیک رو بلد باشیم . همینقد که نرم آفزارای خودمونو بلد باشیم باید کلاهمون رو بندازیم هوا! والا . ما قدرتیا رو درک نمیکنه که! حساسیت چشام دوباره عود! کرده. به درسای دیگمم نمیرسم . اصن به زندگیم نمیرسم!

خیر سرمون گفتیم یه ترم درس بخونیم . والا! نمیذارن که!

 


sodabeh بازدید : 12 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)
توجّه!...................توجّه!


پیرو درخواست های مکرر هم کلاسی ها و پیگیری هاشون (!) و همونطور که محمد تقی عزیز قبلا اعلام کرده بود ,
میخوایم دسته جمعی (گلّــــه ای !!!) بریم پارک ملت و همدیگه رو ببینیم ! از همه همکلاسی های عزیز خواهش میکنم که اگه تونستید حتـــــما حتـــــــــما تشریف بیارید :)

وعده دیدار ما..... {  اوووف چقد رسمی شد :))  !  } یکشنبه 28 مهر 92 , ساعت چهار بعد از ظهر , درب جنوبی پارک ملت !  (در جنوبی همون در پشت پایانه اتوبوسرانی هستش ! )

به امیـــــــــــــــــــــــــد دیدار !     :)


sodabeh بازدید : 58 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭﻟﯽﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪﻭ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ 
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ 
ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ

ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : 
ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ 
ﻭ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﺑﺰﻧﻪ ﺩﻫﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺭﻭ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﻪ ! 
ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺭﻗﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ 
ﺩﺭﺳﻮ ﭘﺎﺱ ﮐﻨﻪ ( قیـافـه استـآد )
ﻭﺍﺳﻪﻫﻤﯿﻦ ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ 
ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻮﻣﯿﺪﻡ 

ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻨﻪ : ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ
ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ 
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ ! 


ﺍﺳﺘﺎﺩ :

ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ 
ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻟﻪ !


ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ: ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ! 
ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﻭﺭمیﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ !
ﺍﺳﺘﺎﺩﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ

ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠو ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ ” ﮔﺎﻭ ”
ﻭ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ .
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ
ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﺭﻭﻥ ﻭﻟﯽ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ 
ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﻦ ﺍﻣﻀﺎﺗﻮﻧﻮ ﺯﺩﯾﻦ
ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﻨﻮ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ
ﺭﻓﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ
sodabeh بازدید : 10 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)
اینم یه عکس جدید از پشت صحنه ماتادور

راستی وبلاگ هم با مک غزال جان پابرجاس

ممنون از اینکه اینقدر ابراز محبت کردید


sodabeh بازدید : 12 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

روش صحیح انجام دراز و نشست



داشتن بدنی قوی می‌تواند کیفیت زندگی شما را ارتقا دهد. تمریناتی که قسمت‌های مرکزی بدن شما را تقویت می‌کنند، عضلات شکم تان را سفت، فعالیت‌های فیزیکی روزانه‌تان را راحت، و استقامت، تعادل و استیل بدنتان را بهبود می‌بخشند.

دراز نشست هم می‌تواند جزو روال تمرینات روزانه‌ی شما باشد، تمرینی برای تقویت قسمت‌های مرکزی بدن.

گروه اینترنتی خورشید

شما برای انجام این تمرین به تجهیزات گران قیمت احتیاج ندارید، و تقریبا می‌توانید هرجایی آنرا انجام دهید. اما برای اینکه از صدمات احتمالی جلوگیری کنید و بهترین نتیجه را بدست بیاورید باید فرم مناسبی در این تمرین داشته باشید.

1. به پشت دراز بکشید، زانوهایتان را خم کنید و کف پاهایتان را روی زمین قرار دهید. روی زمین سفت دراز نکشید، چرا که باعث خواهد شد در پایین کمرتان احساس درد کنید، پس بر روی یک زیر انداز نرم و یا بر روی فرش دراز بکشید.
بعلاوه می‌توانید روی یک جیم بال یا توپ بدنسازی هم دراز بکشید و با کمک آن دراز نشست بروید تا از ستون فقراتتان هم حمایت شود.

2. دست‌هایتان را بصورت ضربدری بر روی سینه‌تان بگذارید، دست چپ بر روی شانه‌ی راست و دست راست بر روی شانه‌ی چپ. حتی می‌توانید دستانتان را پشت گوشتان نگاه دارید. اما یادتان باشد که دستان خود را پشت سرتان قلاب نکنید، چرا که به گردنتان فشار خواهد آورد.

3. شکم خود را منقبض کنید و تصور کنید که می‌خواهید ناف خود را به سمت ستون فقراتتان بکشید، بنابراین هیچ قوسی در کمر و هیچ فضای خالی بین گودی کمرتان و زمین نباید وجود داشته باشد.

4. سر، شانه و قفسه‌ی سینه‌تان را به بالا و به سمت زانوهایتان بلند کنید تا فقط باسن و کف پاهایتان بر روی زمین باقی بماند. هنگامی که بالا می‌آیید، با استفاده از قدرت شکمتان هوای داخل بدن خود را بیرون دهید. گردن خود را کشیده نگاه دارید و به سقف نگاه کنید.
از چسباندن چانه‌تان به قفسه سینه‌تان بپرهیزید، تصور کنید که یک پرتغال بین چانه و قفسه سینه‌ی شما وجود دارد! برای به حرکت در آوردن بدنتان از حرکات سریع استفاده نکنید، باید به آرامی و تحت کنترل بدنتان را تکان دهید.

5. هر بار که دوباره پایین می‌آیید تا بدنتان را به کف بچسبانید، تنفس کنید. شکم تان را منقبض نگاه دارید و بلافاصله دوباره به سمت زانوهایتان بلند شوید.
.

25

sodabeh بازدید : 10 یکشنبه 21 مهر 1392 نظرات (0)
سلام به ناپیدای شیطون

اگه آمادگی داری یه سر بزن کارت دارم

عمو بنده را دیده و میگه آدم خبری نیست ؟ میگم نه

میگه خوب یه کاری بکن دلمون عروسی میخاد

خواهرم هم همینا میگه

اینا جای خود

شب اومدیم خونه با مامان و بابا بودیم ، دمه در که از ماشین پیاده شدیم از خونه همسایه صدای آهنگ و دست زدن میومد

مامان بغض کرده میگه خوش به حالتشون عروسی دارن

میگم مامااااااااااان آخه از کجا فهمیدی عروسیه ، یا نه اصلا شاید دو نفر بیشتر نباشن و صدای آهنگ را فقط زیاد کردن

خلاصه رفتیم توی خونه و بهش میگم میخای برات آهنگ بزارم برقصی میگه اره

رفتم آهنگ شاد ریختم توی فلش و آوردم گذاشتم و مامان یزره که رقصید میگه نه نمیخام خامش کن دلم میخاد با عروسم برقصم

با زور یه آهنگ عربی گذاشم و نگهش داشتم ، کلی خندیدم آخه عربی بلد نیست ، بعد میگه آدم کلاس رقص سراغ نداری؟

میگم مامانی آخه راست خودت بلدی همین بسه ، میگه میخام حرفه ای برقصم

خلاصه دوباره بغض میکنه میگه تو زن نداری غصه میخورم و رفت نشست

میگما یه فکر خوب دارم ، اگه کار هم داری، به خاطر من یسری بزن تا اینا قر خودشونا خالی کنن ، بعد اگه کار داشتی برو


تعداد صفحات : 15

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 143
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 208
  • بازدید کلی : 4,083